یا مالک الملک..

..أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ‌ ...

یا مالک الملک..

..أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ‌ ...

یا مالک الملک..
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
۰۱
آذر

هر بلایی ساختار منحصر به فرد خود را دارد

اما همه آنها در نهایت یک هدف را دنبال میکنند

یادآوری توحید به انسان

و در هر بلایی خلاهای موجود در هر انسانی به نسبت توحید حقیقی که باید به آن برسد فاش می شود

 

خداروشکر برای سنت ابتلا

با همه بالا و پایین شدن هایش

 

انسان میتواند همواره از پروردگارش سوال کند که کجای وجودم مانده که موحد نشده و منتظر بماند تا هدایت شود

 

یادمان باشد هروقت که این سوال را پرسیدیم صلوات بفرستیم بر محمد( ص ) و آل محمد تا زودتر جواب بشنویم


خانم باباشاهی

 

۲۰
آبان

هر چقدر بیشتر به این آرزوی حضرت عباس علیه السلام که میخواستند ابن فاطمه باشند فکر میکنم بیشتر پی به وجود گرانقدر بانو ام ابنین می برم

انگار در بطن سوره زمر دارند وجوه مختلف این بانو را برایم به تصویر می کشند

اینقدر این مادر در مادری اش خالص بوده که فرزند برومندشان به چنین دعای باشکوهی رسیده

ایمان دارم این آرزوی حضرت عباس مثل تاجی بوده بر سر بانو ام البنین

..


خانم باباشاهی

 

۲۵
مهر

تا ریش سفید نشده کارى کنید
تا مورد توجه مردم قرار نگرفته ‏اید فکرى به حال خود نمایید

خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتى پیدا کند که خود را مى‏ بازد خود را گم مى ‏کند
قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود، خود را بسازید و اصلاح کنید...


امام خمینی ره

                                                                                                                                                                                                                                                                           

 

۱۹
شهریور


آیا می دانیم این همه شهدایی که هم اکنون می آورند بعد از چند سال است که به عقب آورده شده اند؟

آیا می دانیم هنوز که 25 سال از پایان جنگ می گذرد همچنان مناطق تفحص نشده ای وجود دارد که امکان ورود به آنها ممکن نیست؟

آیا می دانیم از برخی عملیات ها مثل طریق القدس، که آذر 1360 انجام شده و یکی از خونین ترین عملیات های 8 ساله بوده، هنوز مکان هایی دارند که قابل  تفحص نیست و این یعنی چشم انتظار مادری، دوری رفیقی و ... ؟

آیا می دانیم فکه و چزابه کجاست و چه اتفاقات خونینی در آن ها افتاده است؟

آیا می دانیم هر چه عرصه جهاد سخت تر باشد، خودبینی ها باید کم رنگ تر باشد؟

آیا می دانیم این ماییم که در مورد مجروح و شهید و ... اینگونه طنازانه داد سخن می رانیم، حال اینکه آنان، باخدا پیمان بسته بودند و با امام. و الا چه می ماند جز توقع.

آیا می دانیم ....

 

نه! ما خیلی نمی دانیم. بسیاری از اصول نبرد را. 

ما اشتباهی شده ایم.

باید کسان دیگری جای ما می آمدند و ما کفش های آن ها را تمیز میکردیم و  این برایمان کافی بود.

...


خانم شهیدزاده
۲۴
مرداد

نمیدانم چرا حس میکنم سرزمین وجودم شباهت عجیبی به سرزمین فلسطین دارد.وجودمن هم سالهاست که مورد تهاجم نیروهای اهریمنی قرار گرفته است .اهریمنی که میخواهد تمام وجود من از ان او باشد .میخواهد تمام روحانیتم را غصب کند.میخواهد دیگر نامی از حقیقت وجود من باقی نماند .همه او گردم به طوری که دیگر نامم عوض شود .نامم از فلسطین به اسرائیل تغییر کند .در تمام وجود من مدت هاست که جنگی بیرحمانه برپاست .من با سنگ در برابر گلوله ایستاده ام .من فقط سنگ میزنم اما پشتم به حمایت خدای مقتدر گرم است .من ضعیفم ،من حقیرم ،من مسکینم اما خدایی دارم که اکبر است .و او در این هجوم وحشیانه تنها امید من است.سال هاست که امنیت از وجودم رخت بر بسته .کودکانش ومعصومیتش هر روز نشانه می رود .میخواهند دیگر هیچ کودکی و هیچ فطرتی در وجودم نماند.تا ذره ذره چراغ وجودم خاموش شود.اما به کوری چشمانشان با انکه سالهاست فرزندانم را به زیر رگبار گرفته اند ،اما هنوز وجودم پر از کودک است .کودکانی که سنگ بر دست به مبارزه با اهریمنان میشتابند.انان میخواهند من تسلیم شوم و تمام وجودم را به آنها واگذار کنم .اما وای بر من اگر روزی چنین شود.زیرا ان روز اسم من از نقشه روزگار پاک خواهد شد .و دیگر فلسطینی وجود نخواهد داشت.

خانم مریم سبعی


۲۸
تیر

ما درون خود را باید با اخلاص هماهنگ کنیم؛ زیرا در بازار الهی جز خالص چیزی را نمی‌پذیرند یعنی خدای سبحان عبادت خالص و ایمان خالص را می‌پذیرد.

مقصود از اخلاص، تنها پرهیز از ریا نیست پرهیز از اختلاف هم است یعنی درون ما باید با هم هماهنگ باشند برخی از قوا و نیروها کار خودشان را انجام بدهند ولی اگر با دیگر قوا و نیروها درگیر باشند این نزاع درونی آن

شوکت و جلال و شکوه انسانی را از ما می‌گیرد همان‌طوری که اختلاف در بیرون باعث زوال شکوه و جلال است لذا فرمود نزاع نکنید ﴿لاَ تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ.

اگر بخش‌های اندیشه و انگیزه با هم درگیر باشند و یا وهم و خیال با عقل درگیر باشند، شهوت و غضب با عقل عملی درگیر باشند شکوه انسانیّت و جلال و جمال انسانیّت رخت برمی‌بندد.

 

بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، درس اخلاق

۱۳
تیر

سلام عزیزترین دوستانم

 

امروز داشتم جزوه تدبر روایی را ورق می زدم، رسیدم به یک نوشته.

 

به تاریخ هفته قبل از ماه مبارک رمضان سال 1392 ( یعنی سال پیش )

 

صحبت آقای اخوت اینطور بود:

  • امسال ماه رمضان سال اصلاح نفس با خیز اجتماعی نام نهاده شد.
  • ظاهرا سال دیگر سال پرکار اجرایی است و باید آماده کار اجتماعی سنگین باشیم.
  • بایستی یک کار علمی برای ماه رمضان تعریف کنید، مثل خوندن کتاب، و تقویت رزومه علمی تان.
  • خیلی منتظر شما هستند تا مسئولیت به شما بدهند.
  • با جمع بیایید بالا، سرعت تان را افزایش دهید، رزومه علمی تان را قوی کنید.
  • مدرسه راه انداختن چیزی نیست، قصد دارم جمع علمی قوی ایجاد کنم تا کارهای اجتماعی و مسئولیتهای اجرایی قبول کنیم.
  • در این ماه قصد کنیم عملا  جزء جبهه حق باشیم و از انصار امام زمان.

برایم جالب بود که یک سال گذشته از این صحبت ها و ما خیلی خوب پیش رفتیم.

سعی مان و تمرکزمان و دغدغه مان قابل مقایسه با قبل نیست.

رشد مان چشم گیر بوده.

 

به نظرم آمد وقتی این اتفاق خوب برایمان رقم خورده پس اتفاقات خوب دیگر هم در راه است.

 

می توانم تک تک اسم بیارم از میزان پَرِشی که هر یک از ما داشتیم برای فتح این اوامر.

 

کمی ها و کاستی هایمان جبران شوند به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.

 

ما ایستاده ایم...


خانم شهید زاده

۱۳
تیر

بعضی آدمها ، وجودشان ذکر رحمت رب است

برای ذکر گفتن می توان به آنها نگاه کرد

و اجرای امرشان در زندگی، عجیب رحمت جاری می کند

کسانی که این حقیقت را دریافته اند مترصدند که آنها لب تر کنند

می دوند تا حرفش-جریان رحمت- زمین نماند

این را همین چند روز که به امرش دفتر مشق قرآنی ام را می نویسم چندباره فهمیدم

مثل هربار دیگر ...


خانم معظمی

۰۳
تیر

و اما بعد ...

انسان است و هزار سودا برای پیشبرد خودش در عرصه ی دنیا.

اینکه از دنیای سراسر فرصت، برای خود توشه ای، ذخیره ای بردارد و به آن تکیه کند.

این ذخیره زمانی برایش نفع دارد، این زمان ، زمان بردار نیست اما! می تواند از همان لحظه محسوب شود تا قیامت، تا آخرت!

حال این پیش رفتن ممکن است به انحاء گوناگون حاصل شود. هر کسی آن را در جایی، در موضوعی طلب می کند.

در این مسیر پرپیچ و خم،که سراسر اتفاق است و مدام از پا افتادن و به پا خاستن، چه لوازمی باید در کوله داشت؟

چه مقاصدی باید دید، که با دیدن آن از کندی ها برحذر شد؟مقاصد نقش بسیار مهمی در استقامت فرد در مسیر دارد.چرا که مشخص میکند هر جایی از مسیر،تا مقصد چقد فاصله مانده و این امر مهم در نداشتن عجله در رسیدن به قله غیر قابل چشم پوشی ست.

چه برنامه ای برای رسیدن به مقاصد لازم است اجرا شود؟ دانستنِ ریز برنامه ها وقدم هایی که تا مقصد برداشته می شود در علم به اینکه چه میزان سرعت لازم است وجود داشته باشد مهم است.

 

می خواهیم قله ی دماوند را فتح کنیم: مسیر مشخص نیست، سرعت بالایی می خواهد تا گردنه هایی را  رد کنیم. سریع گام برمیداریم،برای صرف ناهار و ..خیلی متوقف نمی شویم و ...(این یعنی دوری از کسالت و تعلل و سرعت داشتن)

 در این حین برخی میگویندچرا نمیرسیم؟ پس کی می رسیم؟ این همه تلاش پس قله را نمی بینیم؟(این میشودعجله درفتح قله) 

حال فرض کنید، مسیر شفاف باشد و همه حرفه ای.

همه میدانند که تا 30 ساعت دیگر با همین روند، قله زیر پای شان است. پس مساله ای به نام عجله برایشان مطرح نیست.

 

جالب اینجاست که در فتح قله اول چون مسیر مشخص نیست و راه رونده از مُتقدمین اند، سخت است برِشان صبر. اینان شهدای قبل از فتح هستند. چه اینکه مسیر را برای نفرات بعدی مشخص و شفاف میکنند.

و انسان های دیگر به خاطر حرکت مجاهدانه اینها دیگر بسیاری از ناراحتی ها را متحمل نمی شوند.اینها نزد خدا بسیار اجر و قرب دارند.

حال برای اینکه این بزرگواران در گردنه ها تلف نشوند و با گروه بعدی فوج فوج ورود به قله پیدا کنند نیاز به چه لوازمی هست؟

اینکه آنها با چه جمعی همراه هستند؟ برگردن جمع تواصی به حق و تواصی به صبر است، که در سرعت عمل فرد درمسیر تاثیر مهمی دارد و همچنین در عجله نداشتنش و صبر و صبر و صبر ...

و

داشتن سرعت



خانم شهیدزاده

 

 

۰۲
تیر

سرعت برای یک مجاهد خیلی مهم است

اگر سرعت نداشته باشد زمین می­خورد..

و تا کسی دستش را بگیرد و مجدد سرپایش کند

جهاد را تلف کرده!

باید سرعت داشت

اما این سرعت غیر عجله است

اگر این­ها با هم خلط شوند نابسامانی­ها بالا می­ گیرد

عجله آن وقتی ست که تو بدون آنکه مقدمات کار را فراهم کرده باشی، بی­ مهابا در آن میدان شروع به تاختن کنی!

و این تنها باعث هدر رفتن قوای یک مجاهد، و مهم­تر از دست دادن اجل­هایی است که قرار بود او را آماده معرکه جهاد کند

 

سرعت اما زمانی است که تو با در نظر گرفتن توانایی­ها و امکانات اعطایی به تو

با برنامه ­ریزی و تدبیر

سعی می­کنی در نهایت درجه شتاب کار را به مقصد برسانی

و می­رسانی!

خاصیت سرعت یک مجاهد واقعی این است که او را سریع می­رساند.


هرگاه کسی فرق این دو را به جان بفهمد و عامل به آن شود

غریب نیست که بدو اطلاق حکیم کنند...

 

والسلام


*از بیانات استاد در جمع ضیافت کربلابی ها